علامت هاي حتمي
نشانههاي تغيير ناپذير حتمي نشانه هايي هستند كه يا متصل به ظهور هستند با فاصله (15) روز يا چند ماه و يا متصل به ظهور نيستند و بعضي از آنها عبارتند از:
«خروج دجال»، «صيحه و نداي آسماني»، «خروج سفياني از وادي يابس»، «فرورفتن لشكر سفياني در بيداء»، «قتل نفس زكيه بين ركن و مقام»، «خروج سيد حسني از ديلم و قزوين»، «كسوف آفتاب در نيمه ماه رمضان و خسوف ماه در پايان آن»، « سه ندا در ماه رجب»، «خروج يماني از يمن»، «انقراض بني عباس» «جاري شدن نهري از فرات به غري»، «ظاهر شدن قحطي شديد»(1).
علامتهاي غير حتمي
اين علامتها گر چه تعداد زيادي از آنها به وقوع پيوسته و از نظر فلسفي حتمي و ضروري تلقي مي شود ولي هنگامي كه از آنها خبر داده مي شده حتميت آن مشخص نشده است از اين رو غير حتمي ناميده شدهاند مانند «ظاهر شدن شصت مدعي دروغين نبوت»، «ظاهر شدن 12 نفر از سادات مدعي امامت»، «بستن جسر بغداد»، «مسجد كردن قبرستانها»، «خراب شدن بغداد»، «خراب شدن ديوار مسجد كوفه»، و...(2)
اين علامتها تغيير نكردهاند و با آمدن آنها ظهور آقا مسلم محقق خواهدشد اما نشانههايي وجود دارد كه قابل تغيير ميباشند.
نشانههاي قابل تغيير
علي بن خنيس از امام صادق(ع) روايت ميكند كه شنيدم ميفرمود: بعضي از علايم و امورات از محتومات است و جملهاي از آن علايم حتمي نخواهد بود يعني احتمال تغيير و تبديل در آن ميرود شايد كه خداوند آن بلاها و فتنهها رابه فضل و كرم خود از مؤمنين دفع فرمايد و شدايد را بر ايشان آسان نمايد و در ظهور آن بزرگوار تعجيل فرمايد»(3).
تعدادي از علاماتي كه هنوز واقع نشده، و يا محتمل الوقوع است و اعلام به حتميت آن نشده و احتمال تغيير و تبديل در آنچه اراده خداوند به آن تعلّق گرفته ميروند عبارتند از: «ايستادن آفتاب در وسط آسمان از اول زوال تا وقت عصر بدون آنكه حركت كند»، «طلوع نمودن خورشيد از مغرب»، «خروج يماني از يمن»، «خروج خراساني از خراسان»، «خروج مغربي به جانب مصر و مالك شدن مصر و نواحي آن»، «اختلاف بيرقها در شام به سبب خروج سه نفر طالب سلطنت» «خراب شدن سمت غربي مسجد شام»، وقوع جنگ و جدال در هر بلد از نواحي مغرب تا يكسال كه مردم به دليل اختلاف رايات يكديگر را مي كشند. به ويژه در شام كه صد هزار نفر كشته مي شوند»، «خراب شدن شام از قتل و غارت و اقسام فتنهها و بلاها»، «فرو رفتن قريه جابيه در زمين در شام»، «خروج زنديقي از شهر قزوين به رياست»، «پايان يافتن سلطنت بسياري از سلاطين در اكثر كشورها»، «خروج عوف سلمي در سرزمين جزيره»، «خروج سمرقندي بعد از عوف سلمي و بر پا شدن فتنهاي عظيم»، «وقوع زلزلهاي عظيم در شام قبل از خروج سفياني كه بيش از صد هزار نفر كشته ميدهد»، «ظاهر شدن آتشي تعجب آور و خوف انگيز و ترس آور، به مدت سه يا هفت روز در ميان زمين و آسمان در سمت مشرق زمين»، «ظاهر شدن سرخي شديد كه در اطراف آسمان پهن مي شود گويا همه آسمان را مي گيرد» «كثرت قتل و خونريزي در كوفه از جهت رايات مختلف»، «كشته شدن نفس زكيه است در پشت كوفه با هفتاد نفر از صلحا»(4)، «وقوع جنگ عظيمي در ميان آل مروان و بني عباس در قرقيسا در كنار شط فرات»، «نزول ترك در جزيره و اهل روم در رمله»، «مسخ شدن طايفهاي به صورت ميمون و خوك»، «حركت كردن بيرقهاي سياه از خراسان»، «آمدن باران بي نظير در ماه جمادي الثانيه و رجب» «باريدن تگرگ بسيار بزرگي در روم و جزاير كه مانند آن ديده نشده»، «مطلق العنان شدن عرب در رفت و آمد و عملكرد»، «خروج سلاطين عجم از شان دو قار»، «طلوع ستاره از مشرق كه مانند ماه درخشنده است»، «زنده شدن مردگان و سر برآوردن از قبرها»، بعضي از اين حوادث مشروط به وجود شرطي است كه اگر شرايط آن محقق شود موجود ميشود و خداوند تعالي داناتر است به آن چيزهايي كه بايد بشود.
نتيجه
علايم بر دو قسم هستند تغيير پذير و تغيير ناپذير: علايم تغيير پذير علايمي است كه به اراده خداوند واقع مي شود و چه بسا به جهت حكم و مصالح و مقتضيات و موانعي واقع نشود يا تغيير داده شود به نحوي كه اصلح به حال بندگان خدا باشد و يا به ادعيه و طاعات بندگان ابتلاء به آن رفع شود. و از طرفي ممكن است به خاطر موانع يا مصالحي فرج به تأخير افتد و در اين باره بعضي از روايات گويا است.(5) و اين مطلب در اصطلاح«بداء» ناميده ميشود و مسائلي مانند افشاي راز به قتل رساندن امام معصوم و مانند آن از اموري است كه تأخير انداز فرج شمرده شده است.(6)
توضيح بيشتر
روايات حاكى از اين است كه انقلاب و حركت ظهور حضرت مهدى(عج) بعد از فراهم شدن مقدمات و آمادگى هاى منطقه اى و جهانى از مكه آغاز مى گردد. آنگاه در سطح جهان نبردى سخت ميان غربى ها و تركان(7) و يا هواداران آنها به وجود مى آيد تا جايى كه منجر به جنگ جهانى مى گردد. اما در سطح منطقه دو حكومت هوادار حضرت مهدى(عج) در ايران و يمن تشكيل خواهد شد... كه ياران ايرانى آن حضرت مدتى قبل از ظهور، حكومت خويش را تأسيس نموده و درگير جنگى طولانى مى شوند كه سرانجام در آن پيروز مى گردند. اندك زمانى پيش از ظهور آن بزرگوار در بين ايرانيان دو شخصيت با عنوان سيد خراسانى، رهبر سياسى و شعيب بن صالح رهبر نظامى ظاهر شده و ايرانيان تحت رهبرى اين دو تن نقش مهمى را در حركت ظهور آن حضرت ايفا خواهند كرد.
اما ياران يمنى وى، قيام و انقلاب آنان چند ماه پيش از ظهور حضرت بوده و ظاهرا ايشان در سامان بخشيدن به خلاء سياسى كه در حجاز به وجود مى آيد همكارى مى نمايد.
از جمله نشانه هاى ظهور حادثه اى است كه ميان دو حرم مكه و مدينه رخ مى دهد. در اين هنگام نشانه هاى ظهور حضرت مهدى(عج) آشكار شده و شايد بزرگترين نشانه آن، نداى آسمانى است كه به نام او در 23 ماه رمضان شنيده مى شود پس از اين نداى آسمانى حضرت مهدى(عج) به طور سرى با برخى از ياران خود ارتباط برقرار مى نمايد. درباره آن بزرگوار در سراسر گيتى سخن بسيار به ميان آمده و نام وى زبانزد همگان گشته و محبتش در دل ها جاى مى گيرد.
دشمنان از حضور آن حضرت بيمناك شده و مى كوشند تا وى را يافته و از ميان بردارند ازاين رو سپاهى وارد مدينه گشته و به هر مرد هاشمى كه دست يافته او را دستگير و يا كشته و يا به زندان مى اندازند آن حضرت با برخى از ياران خود در مكه تماس گرفته تا اين كه قيام خويش را در شب دهم محرم بعد از نماز مغرب و عشاء از حرم شريف مكى آغاز مى كند و پس از درگيرى بر مكه تسلط مى يابد. در صبح روز دهم محرم حضرت مهدى(عج) پيام خود را به زبان هاى مختلف به تمام جهان ابلاغ مى كند و ملل دنيا را به يارى خويش دعوت كرده، اعلام مى دارد كه در مكه باقى خواهد ماند تا معجزه اى كه جد گرامى اش حضرت رسول(ص) وعده فرموده محقق شود و آن فرو رفتن لشكريان سفيانى به زمين است كه براى درهم شكستن حركت آن حضرت راهى مكه مى شوند به وقوع بپيوندد(8).
آن حضرت پس از اين معجزه با سپاه خود كه متشكل از ده و اندى هزار تن است از مكه رهسپار مدينه مى شود و پس از نبردى با نيروهاى دشمن مستقر در آنجا، مدينه را آزاد ساخته آنگاه با آزادسازى دو حرم مكه و مدينه فتح حجاز و تسلط بر منطقه خاتمه مى يابد. وى پس از پيروزى بر حجاز راهى جنوب ايران مى شود و در آنجا با سپاه ايران و توده هاى مردم آن سامان به رهبرى خراسانى و شعيب بن صالح برمى خورد. آنان با او بيعت كرده و با همرزمى يكديگر با قواى دشمن در بصره به پيكار مى پردازند كه سرانجام به پيروزى بزرگ و آشكارى دست مى يابند. سپس امام(عج) وارد عراق گرديده واوضاع داخلى آنجا را پاكسازى مى كند و با درگيرى با بقاياى نيروهاى سفيانى و گروه هاى متعدد شورش آنها را شكست داده و به قتل مى رساند. آنگاه عراق را مركز حكومت و كوفه را پايتخت خود قرار مى دهد و بدين سان يمن، حجاز،ايران، عراق و كشورهاى خليج فارس يكپارچه تحت فرمانروايى آن حضرت درمى آيد. بعد از آن جنگ هايى با تركان و يهوديان صورت مى پذيرد كه در هر دو پيروزى از آن حضرت(عج) است. غربيان مسيحى از اين وقايع سخت نگران شده و با حضرت اعلان جنگ مى كنند ولى ناگاه حضرت عيسى مسيح(ع) از آسمان به قدس شريف فرود آمده و با سخنان خويش جهان و به ويژه مسيحيان را مورد خطاب قرار مى دهد. فرود آمدن حضرت عيسى(ع) براى جهان علامت و نشانه اى است كه موجب شادى مسلمانان و ملت هاى مسيحى خواهد گرديد.
به نظر مى رسد كه حضرت مسيح(ع) ميان حضرت مهدى(ع) و غربى ها وساطت نموده و قرارداد صلحى به مدت هفت سال ميان دو طرف بسته مى شود. اما غربى ها بعد از دو سال پيمان صلح را مى شكنند، لذا روميان در يك هجوم ناگهانى با نزديك به يك ميليون سرباز به سرزمين شام و فلسطين يورش مى آورند. نيروهاى اسلام روياروى آنها قرار گرفته و حضرت مسيح(ع) موضع خود را هماهنگ با حضرت مهدى(عج) اعلام داشته و پشت سر وى در قدس نماز مى گذارد. دراين جنگ مسلمانان پيروز مى شوند. سپس غرب توسط امام فتح مى گردد. پس ازفتح و اسلام آوردن بيشتر مردم آن سامان، حضرت مسيح(ع) رحلت نموده و حضرت مهدى(عج) و مسلمانان بر پيكر او نماز مى گذارند. سپس پيكر پاك او را با پارچه اى كه دست بافت مادرش مريم صديقه(ع) است كفن نموده و در جوار مزار شريف مادرش در قدس به خاك مى سپارد.
پس از اين فتوحات حضرت مهدى(عج) براى تحقق بخشيدن به اهداف الهى در ابعاد گوناگون و در ميان ملل جهان اقدام مى كند و براى تعالى بخشيدن و شكوفايى زندگى مادى و تحقق توانگرى و رفاه همگان قيام نموده و جهت گسترش فرهنگ و دانش و بالا بردن سطح آگاهى دينى و دنيايى مردم مى كوشد.
يکي ديگر از علائم مهم ظهور پيدا شدن افراد يا جرياني به نام دجال و سفياني است.
الف) دجال از ريشه دجل به معناى دروغگو است و بر اساس آنچه از ظاهر اخبار استفاده مى شود دجال فردى است كه در آخرالزمان و پيش از قيام مهدى(ع) خروج مى كند و انسان غير عادى است و با انجام كارهاى شگفت انگيز جمع زياى از مردم را مى فريبد و سرانجام به دست حضرت عيسى(ع) در منطقه شام به هلاكت مى رسد. و اينكه آيا دجال شخص واحد با آن ويژگيها مى باشد يا يك تفكر و جريان الحادى است در اين مورد احتمالات مختلف و متعدد وجود دارد.
1- دجال نام شخص معينى نيست بلكه هر كسى كه با ادعاى پوچ و بى اساس و حيله گرى سعى در فريب مردم داشته باشد دجال است و از احاديث نيز اين نكته قابل استفاده است. پيامبر اكرم(ص) مى فرمايد: «لاتقوم الساعه حتى يخرج المهدى من ولدى و لا يخرج المهدى حتى يخرج ستون كذابا كلهم يقول انا نبى؛ قيامت بر پا نمى شود تا وقتى كه مهدى(ع) ازفرزندانم ظهور كند و مهدى(ع) قيام نمى كند تا وقتى كه شصت دروغگو خروج كند» (بحارالانوار، جلد 52، ص 209)
و در روايتى ديگر از پيامبر نقل شده است كه:(پيش از خروج دجال بيش از هفتاد دجال خروج خواهد كرد) (كنزل العمال، جلد 14، ص 200)
با توجه به روايات مى توان گفت كه دجال ها متعدد و متنوع است و دجال واقعى همان كه در روايت از آن شخص معينى قصد شده است و دجال هاى ديگر كه افراد شياد و حيله گرى كه در پديده هاى اجتماعى با ظاهر شدن سعى در فريب مردم دارند.
2- دجال كنايه از كفر جهانى و فرهنگ مادى است كه بر همه جهان سيطره دارد ؛ كشورهاى مبتكرى كه از لحاظ قدرت مادى و صنعتى قوى هستند و مسلمانان را به نوع مى فريبند و مرعوب خويش مى سازند تا آن جا كه مسلمانان خود را در برابر آنها خود باخته تلقى مى كنندكشورهاى مبتكر خصوصا استكبار جهانى با سيطره صنعتى و پيشرفت خود همه جاى عالم سر مى كشد و سعى در فريب مردم دارند.
ب ) سفيانى از شخصيت هاى بنام در انقلاب حضرت مهدى(ع) است و از دشمنان سرسخت آن حضرت به شمار مى رود و بنابه تصريح روايات خروج سفيانى از وعده هاى حتمى خداوند است امام زين العابدين مى فرمايد: «امر قائم از سوى خداوندحتمى است و امر سفيانى نيز از جانب خداوند قطعى مى باشد و قائم ظهور نمى كند مگر پس از مرگ سفيانى» (بحارالانوار، 53، 182، نقل از كتاب عصر ظهور على كورانى، ص 115)
بين دانشمندان اسلامى اتفاق نظر است كه وجه تسميه او به سفيانى به خاطر نسبت داشتن با ابوسفيان است چراكه وى از تبار ابوسفيان بشمار مى آيد. (همان كتاب، ص 116) و طبق روايات، فرهنگ و گرايش سياسى سفيانى غربى است.سفيانى در حاليكه رهبرى گروهى را به عهده دارد مانند شخص نصرانى صليب بر گردن دارد و از سرزمين روميان روى مى آورد. (غيبت طوسى، ص 278، نقل از كتاب عصر ظهور، ص 118)
خلاصه اين كه روايات سفيانى از تبار ابوسفيان است و از كينه توزترين فرد نسبت به اهل بيت(ع) مى باشد با پرچم سرخ كه نشانه خون آشامى او است قبل از ظهور امام(عج) خارج مى شود و جنبش او بسيار خشن و در سه مرحله انجام مى گيرد.
مرحله تثبيت سلطه كه شش ماه طول مى كشد مرحله دوم جنبش سفيانى كه هجوم به عراق و حجاز مى باشد، و مرحله سوم جنبش آن دفاع در برابر تحرك سپاه حضرت مهدى(ع) جهات حفظ متصرفات خود از سرزمين شام و اسرائيل و قدس و... و خروج او از آغاز تا انجام15 ماه به طول مى انجامد.
در کنار اين دو علامت از چند علامت ديگر نيز نام برده شده است:
1- خسف در بيداء: خسف ؛ يعنى، فرو رفتن و بيداء سرزمين بين مكه و مدينه است و مراد از آن فرو رفتن لشكر سفيانى در زمين است.
على(ع) فرمود: در آستانه ظهور قائم ما، مهدى(عج) سفيانى خروج مى كند. سپاه وى به سوى مدينه حركت مى كند و چون به سرزمين بيداء مى رسند خداوند آنها را در كام زمين فرو مى برد، (ينابيع الموده، قندوزى، چاپ بصيرتى، ص427).
2- خروج يمانى: سردارى است از يمن كه قيام كرده و مردم را به حق و عدل دعوت مى كند.
امام صادق(ع) فرمود: قيام خراسانى و سفيانى و يمانى در يك سال و يك روز خواهد بود و در اين ميان هيچ پرچمى به اندازه پرچم يمانى دعوت به حق و هدايت نمى كند، (كتاب الغيبه، نعمانى، ص 252).
ظاهرا خراسانى نيز دعوت به حق مى كند.
3- قتل نفس زكيه: نفس زكيه؛ يعنى، انسان پاك.
امام باقر(ع) فرمود: «بين ظهور مهدى(عج) و كشته شدن نفس زكيه بيش از پانزده شبانه روز فاصله نيست»، (الارشاد، ج 2، ص 374).
4- صيحه آسمانى: ظاهرا صدايى است كه در آستانه ظهور از آسمان شنيده مى شود.
امام باقر(ع) فرمود: «ندا كننده اى از آسمان نام قائم را ندا مى كند پس هر كه در شرق و غرب است آن را مى شنود، (كتاب الغيبه، نعمانى، ص 252).
درباره تعداد ياران خاص آن حضرت كلياتى وارد شده است مانند اين كه: امام باقر(ع) فرمود: سوگند به خدا، سيصد واندى نفر بدون وعده پيشين گرد مى آيند در ميان آنان پنجاه زن است، (بحارالانوار، ج 52، ص 223).
درباره ويژگى هاى ياران حضرت نيز طبق برخى از روايات خداشناسى، عبادت و بندگى، شجاعت، فرمانبرى، ايثار، زهد و ساده زيستى و نظم و انضباط از صفات آنان شمرده شده است.
5- از مهمترين علائم ظهور فراگير شدن ظلم و جور در جهان است: اين نشانه در روايات بسيار به چشم مى خورد و در بعضى روايات به همين عنوان كلى مورد اشاره قرار گرفته، چنان كه در روايات معروفى كه با سندهاى گوناگون نقل شده آمده:يملا اللّه به الارض قسطا و عدلاً بعد ما ملئت ظلما و جورا؛ خداوند به وسيله ظهور مهدى(ع) زمين را پر از عدل و داد مى سازد،پس از آن كه از ظلم و ستم پر شده باشد»، («سنن ابى داود»، ج 4، 107 و كنزل العمال، ج14، ص 264).
يا از حضرت مهدى(ع) نقل شده: علامة ظهورى كثرة الهرج و المرج و الفتن...؛ نشانه آشكار شدن من زياد شدن هرج و مرج و فتنه ها وآشوبها است»، (بحارالانوار، ج 51، ص 320).
زياد شدن اين فسادها در ميان مردم، در واقع نوعى از فراگير شدن ظلم و جور روى زمين است. البته فساد و گناه كم و بيش در ميان مردم بوده، مهم فراگير شدن آن است به گونه اى كه بدى ها بر خوبى ها، ضدارزشها بر ارزش ها غلبه مى يابد. شهيد مطهرى، روايتى را از شيخصدوق مى آورد. اين امر (قيام مهدى(ع« تحقق نمى پذيرد مگر اينكه هر يك از شقى و سعيد به نهايت كار خود برسد. پس سخن در اين است كه گروه سعداء و گروه اشقيا هر كدام به نهايت كار خود برسند. سخن در اين نيست كه سعيدى در كار نباشد و فقط اشقياء به منتها درجه شقاوت برسند، (قيام و انقلاب مهدى، شهيد استاد مطهرى، ص 57 و 58).
و گسترش ظلم و فساد و فراگير شدن آن بدين معنا نيست كه صالحى و ظلم ستيزى وجود نخواهد داشت و هم چنين ملازم با اين معنا نيست كه بشر ديگر از ظلم و فساد بر نمى گردد. با توجه به توضيحات فوق و اينكه بشر از هر نحله اى كه باشد دنبال منجى و رسيدن به عدل وآرامش و آسايش است. اين نويد را مى دهد كه جهان بشرى با توجه به ظلم و فساد و تبعيض كه دامنگيرش شده در آينده خواستار حكومت ايده آل و موافق با فطرت الهى باشد. و اضافه بر آن رشد عقول و معارف بشر روز به بروز در ترقى مى باشد و از طرفى مكاتب و اسم هاى مختلفامتحان خود را در اداراه كرد جوامع پس داده اند. بنابراين سير بشر به سوى گمشده اى است كه بتواند با نفس مسيحاى خود مرهمى بر زخم هاى آنان باشد و اين يوسف گمشده همان مهدى(ع) است كه بشر در انتظارش مى باشد. كه به آمدن او هم در كتب تشريع الهى و هم در كتب تكوين و صحيفه دل ها خبرها و اميدهايى است. و موقع آمدن نيز خبرش در آسمان به گوش جهانيان از شرق و غرب مى رسد. و روايات مى گويد تمام انسانها در برابر اين نشانه الهى وعده داده شده سر تسليم فرود مى آورند زيرا كه تفسير اين گفته خداوند است. «اگر بخواهيم از آسمان معجزه اى بر آنها فرو مى فرستيم كه در برابر آن تسليم فرود آوردند» (سوره شعرا، آيه 4).
مردم از اين صيحه آسمانى به ناله و فرياد درآمده و از خانه هايشان بيرون مى آيند تا ببينند چه خبر است! آن ندا مردم را به خوددارى از ظلم و كفر و درگيرى و خونريزى و به پيروى از امام مهدى(ع) دعوت مى كند.
خلاصه کلام زمان ظهور امام زمان(عج) براى هيچ كس حتى شخص امام(ع) نيز معلوم نيست و جزء مواردى است كه فقط علمش نزد خداوند متعال است و در اين معنا روايات متعددى داريم، در روايات ما زمان ظهور حضرت با زمان وقوع قيامت مقايسه شده است؛ يعنى، همان گونه كه علم زمان وقوع قيامت منحصرا در اختيار حضرت حق - جل و علا - است، علم زمان ظهور حضرت نيز منحصرا در نزد خداوند متعال است، (تفسير نورالثقلين، ج 2، ص 107 به نقل از پيامبر گرامى اسلام(ص) مشابهاين روايت را از امام صادق(ع) در تفسير شريف لاهيجى، ج 2، ص 137 ملاحظه فرماييد).
بنابراين كسى حق ندارد، زمانى براى حضور حضرت تعيين كند، اما متأسفانه هر از گاهى شايعاتى از اين دست با استناد دروغ به برخى افراد موجه درست مى شود. مهم شناخت وظيفه است؛ ما چه بكنيم كه بتوانيم به وظيفه خود در زمان غيبت عمل كنيم؟ و چه بكنيم بهنزديك تر شدن مهمان ظهور امام كمك كرده باشيم؟ و چه بكنيم كه اگر امام در زمان ما ظهور كرد، ما نيز جزء ياران و ياوران آن حضرت باشيم؟ روايات ما وظيفه در زمان غيبت را معين فرموده اند، انتظار فرج و انتظار منجى. اين انتظار حتما بايد با ورع و عفت و صلاح همراه باشد. درروايات از انتظار فرج به عنوان برترين عبادت مؤمن در زمان غيبت نام برده شده است، (كمال الدين و تمام النقة، شيخ صدوق، صص 647 - 644، والشيعة والرجعه، محمدرضا الطيسى النجفى، ج 1،صص 200 و 201، دارالكتب الاسلاميه).
روشن است كه تا زمينه قيام و ظهور آماده نشود، ظهور حضرت نيز ميسر نيست و روايات ما به اين نكته نيز اشاره دارند. اين زمينه اولاً با كردارهاى درست و به جا و خداپسندانه شيعيان و همپيمانى آنها در ايفاى وظيفه الهى خود و ثانيا با دعاى فراوان - از ته قلب و باخلوص نيت - حاصل مى شود، (صحيفه المهدى، جواد قيدى اصفهانى، دفتر انتشارات اسلامى، ص 350 و 351).
براى مطالعه در زمينه ظهور امام زمان و نشانه هاي آن به كتابهاى زير مراجعه كنيد:
1- ظهور نور، على سعادت پرور، نشر تشيع
2- علائم ظهور امام زمان(عج)، محمد حسين همدانى، انتشارات صحفى
3- نشانه هاى ظهور، سادات مدنى، نشر منير
4- از ولادت تا ظهور، كاظم قزوينى، ترجمه: فريدونى، نشر آفاق
5- از ولادت تا ظهور، كربى، انتشارات الهادى
6- كتابنامه امام زمان، محمدپور
7- يكصد پرسش و پاسخ پيرامون امام زمان، رجالى تهرانى
8- ترجمه منتخب الاثر ، آيت اللّه صافى
9- مهدي موعود، ترجمه ج 52 بحارالانوار، علامه مجلسي، ترجمه علي دواني، دارالکتب الاسلاميه
10- وابستگى جهان به امام زمان، لطف اللّه صافى
11- امام زمان در گفتار ديگران ، على دوانى
12- علائم ظهور، محمد على علمى
پينوشتها:
1. طبرسي نوري، سيد اسماعيل، كفاية الموحدين، علميه اسلاميه، ج 3، ص 400 - 405 و شيخ عباس قمي، منتهي الامال زندگي چهارده معصوم، فصل هفتم در علامات ظهور، بي تا، بي جا، ص 1135 - 1132 و حكيمي محمد رضا، خورشيد مغرب، دفتر نشر و فرهنگ اسلامي ص 128.
2. كفاية الموحدين، ص 405 - 415 و منتهي الامال ص 1135 - 1136.
3. كفاية، الموحدين، ج 3، ص 422.
4. ظاهراً اين نفس زكيه غير از آن نفس زكيهاي است كه در علامات حتمي ذكر شده و بين ركن و مقام شهيد ميشود.
5. ترجمه بحار الانوار، مهدي موعود، علامه مجلسي، ترجمه علي دواني، دار الكتب الاسلاميه ص 863 - 865.
6. همان
7. ترکان در روايات بر غربيان تطبيق داده مي شوند.
8. چنانکه در پيش توضيح داده شد اين تواريخ جزء علائم حتمي ظهور نيست.
منبع : جستجوگر اسلامي جواب
نظرات شما عزیزان: